- دوشنبه ۶ آبان ۹۸
- ۱۷:۲۰
فصل دوم قسمت دوم - ضمیر ناخودآگاه نمی تواند منطقی عمل کند
ادامه ترجمه فصل دوم کتاب قدرت ذهن ناخودآگاه را در زیر بخوانید.
برای مشاهده پست های گذشته و صفحه اصلی ترجمه کتاب قدرت ذهن ناخودآگاه بر روی لینک کلیک کنید.
ضمیر ناخودآگاه شما نمی تواند بحث و استدلال کند. از این رو ، اگر پیشنهادات اشتباهی را به آن ارائه دهید ، آنها را به عنوان داده صحیح قبول می کند و در قبال شرایط ، تجربیات و وقایع ، آنها را به به کار می گیرد.
تمام اتفاقاتی که برای شما افتاده است مبتنی بر افکاری است که از طریق اعتقاد بر ذهن ناخودآگاه شما تأثیر می گذارد.
اگر مفاهیم نادرست را به ذهن ناخودآگاه خود منتقل کرده اید ، روش مطمئن برای غلبه بر آنها تکرار افکار سازنده و متناسب است با باید به طور مستمر تکرار شود تا ذهن ناخودآگاه شما افکار سازنده را بپذیرد. باید به صورت عادت، به چیزهای خوب فکر کرد. عادت ضمیر ناخودآگاه را می سازد.
نکته مترجم: دکتر الهی قمشه ای در یک سخنرانی می گفت که حتما به صورت عادت روزانه، به یک تابلوی نقاشی، یک بنای با معماری اصیل نگاه کنید و به یک قطعه موسیقی ناب ( و آیه ای از قرآن) گوش دهید.
عادت تفکر ذهن آگاه شما شیارهای عمیقی در ذهن ناخودآگاه شما ایجاد می کند. اگر افکار شما دارای هارمونی ، صلح آمیز و سازنده باشند ، بسیار برای شما مناسب خواهد بود.
اگر شما درگیر ترس ، نگرانی و سایر اشکال مخرب تفکر هستید، راه حل این است که قادر به شناخت همه جانبه ذهن ناخودآگاه خود باشید و فرمان آزادی ، شادی و سلامتی کامل را صادر کنید.
ذهن ناخودآگاه شما ، بدلیل خلاق بودن و داشتن منبع الهی ، به دنبال ایجاد آزادی و شادی است که شما قبلا فرمان آن را صادر کرده اید.
قدرت فوق العاده اظهارنظر
اکنون باید بدانید که ذهن آگاه شما "نگهبان دروازه" است و وظیفه اصلی آن محافظت از ضمیر ناخودآگاه شما در برابر برداشتهای دروغین است.
اکنون شما از یکی از قوانین اساسی ذهن آگاه هستید: ذهن ناخودآگاه شما نسبت به پیشنهادات نفوذپذیر است. همانطور که می دانید ذهن ناخودآگاه شما مقایسه یا تضاد ایجاد نمی کند ، و همچنین تحلیل و بررسی نمی کند. این عملکرد اخیر متعلق به ذهن آگاه شماست.
ذهن ناخودآگاه به سادگی به تصوراتی که ذهن آگاه شما به آن داده ، واکنش نشان می دهد.
در زیر نمونه ای کلاسیک از قدرت فوق العاده پیشنهاد را خواهید خواند.
فرض کنید شما به یک مسافر ترسو در کشتی می گویید: "شما به نظر خیلی بیمار می آیی. چقدر رنگت پریده! من مطمئن هستم که دریا زده شده ای. اجازه بده به کابین ببرمت. " رنگ مسافر شروع به پریدن می کند.
اظهارنظر شما در مورد دریا زدگی با ترس و نگرانی های مسافر پیوند می خورد. او کمک شما را برای رفتن به استراحتگاه می پذیرد ، و در آنجا اظهارنظر منفی شما که مورد پذیرش او قرار گرفت، اثر خود را نشان می دهد.