باهوش

مطالب جذاب ، خواندنی و آموزشی

بخش دوم فصل اول کتاب قدرت ذهن ناخودآگاه – تفاوت دو ذهن

  • ۰۱:۱۵

بخش دوم فصل اول کتاب قدرت ذهن ناخودآگاه – تفاوت دو ذهن

 

یک راه عالی برای آشنایی با دو کارکرد ذهن شما این است که ذهن خود را به عنوان یک باغ نگاه کنید.

شما یک باغبان هستید و بر اساس عادت تفکر خود تمام روز در ذهن ناخودآگاه خود بذر (افکار) می کارید. همانطور که در ذهن ناخودآگاه می کارید ، باید در بدن و محیط خود درو کنید.

اکنون شروع به کاشت افکار صلح ، خوشبختی ، عمل درست ، اراده نیک و سعادت کنید. بی سر و صدا و با علاقه به این خصوصیات فکر کنید و آنها را در ذهن استدلال آگاهانه خود کاملاً بپذیرید.

به کاشت این بذرها (افکار) شگفت انگیز در باغ ذهن خود ادامه دهید و برداشت شکوهمند را نیز به دست خواهید آورد. ذهن ناخودآگاه شما ممکن است به خاک تشبیه شود ، که انواع بذر ، خوب یا بد را رشد می دهد.

آیا امکان دارد که از خار، انگور و یا انجیر درو کنید؟ بنابراین هر اندیشه علت است و هر شرایطی یک اثر است. به همین دلیل ضروری است که مسئولیت افکار خود را بر عهده بگیرید تا تنها شرایط مطلوب را به وجود آورید.

وقتی ذهن شما به درستی فکر می کند ، وقتی حقیقت را می فهمید ، وقتی افکار سپرده شده در ذهن ناخودآگاه شما سازنده ، هماهنگ و صلح آمیز هستند ، قدرت کار جادویی ناخودآگاه شما پاسخ می دهد و شرایط هماهنگی ، محیطی قابل قبول و بهترین را ایجاد می‌کند.

هنگامی که شما شروع به کنترل فرآیندهای فکر خود می کنید ، می توانید قدرت ناخودآگاه خود را در مورد هرگونه مشکل یا سختی به کار گیرید.

به عبارت دیگر ، شما در واقع آگاهانه با قدرت نامتناهی و قانون قادر مطلق ، که بر همه امور حاکم است ، همکاری خواهید کرد.

به هر کجا که زندگی کنید به اطراف خود نگاه کنید و متوجه خواهید شد که اکثریت قریب به اتفاق بشر که در جهان زندگی می کنند؛ افراد روشنفکر به شدت به دنیای درون علاقه مند هستند.

به یاد داشته باشید ، این دنیای درون است ، یعنی افکار ، احساسات و تصورات که دنیای شما را می سازد.

بنابراین ، دنیای درون، تنها قدرت خلاقیت است و هر آنچه را که در دنیای بیان خود پیدا می کنید ، توسط شما در دنیای درونی ذهن شما آگاهانه یا ناخودآگاه ایجاد شده است.

آگاهی از تعامل ذهن آگاهانه و ناخودآگاه شما را قادر خواهد ساخت تا کل زندگی خود را تغییر دهید. برای تغییر شرایط بیرونی ، باید علت را تغییر دهید. بسیاری از مردم سعی دارند که شرایط را با کار با شرایط تغییر دهند.

برای رفع اختلاف ، سردرگمی ، کمبود و محدودیت ، باید علت آن را بردارید و علت راهی است که از ذهن آگاهانه خود استفاده می‌کنید. به عبارت دیگر ، روشی که شما در ذهن خود فکر و تصویر می کنید.

شما در یک دریای بی انتها و ثروت نامحدود زندگی می کنید. ناخودآگاه شما نسبت به افکار شما بسیار حساس است. افکار شما قالب یا ماتریسی را تشکیل می دهند که از طریق آن هوش بی نهایت ، خرد ، نیروهای حیاتی و انرژی های ناخودآگاه شما جریان می یابد.

اعمال عملی قوانین ذهنی شما همانطور که در هر فصل از این کتاب نشان داده شده است باعث می شود تا شما فراوانی برای فقر ، خرد برای خرافات و جهل ، صلح برای درد ، شادی برای غم ، نور برای تاریکی ، هارمونی برای اختلاف ، ایمان و اعتماد به نفس برای ترس ، موفقیت برای شکست و آزادی از قانون متوسط ها را تجربه کنید.

 

مطمئناً از نظر ذهنی ، عاطفی و مادی هیچ نعمت خارق العاده تری از اینها وجود ندارد.

بیشتر دانشمندان بزرگ ، هنرمندان ، شاعران ، خوانندگان ، نویسندگان و مخترعین درک عمیقی از عملکرد ذهن آگاهانه و ناخودآگاه دارند.

یک بار کاروسو ، یکی از بزرگان اپراسیون ، با ترس از صحنه مواجه شد. او می گفت، گلویش به دلیل اسپاسم ناشی از ترس شدید ، که عضلات گلو را منقبض می کند ، فلج شد. عرق فراوان از روی صورتش به پایین می ریخت. او شرمسار بوده چرا که چند دقیقه دیگر مجبور بود به روی صحنه برود و هنوز در حال ترس و لرزیدن بود.

او گفت ، "آنها به من خواهند خندید. من نمی توانم آواز بخوانم. " انگار چیزی می خواست من را خفه کند.

ذره ای از او به خودش می گفت: "از اینجا خارج شو ، بخش بزرگتر او می خواست بخواند." "بخش بزرگتر" یعنی قدرت و خرد بی حد و حصر ذهن ناخودآگاه او. سپس او شروع به فریاد زدن کرد ، "بیرون برو ، بیرون برو ، بخش بزرگتر می خواهد بخواند! "

ذهن ناخودآگاه او در پاسخ به رها کردن نیروهای حیاتی درون او پاسخ داد. وقتی نام او را صدا زدند ، او روی صحنه رفت و با شکوه آواز خواند و مخاطبان را مجذوب خود کرد.

اکنون برای شما واضح است که کاروسو باید دو سطح ذهن را درک کرده باشد - سطح آگاهی یا منطقی ، و سطح ناخودآگاه یا غیر منطقی. ضمیر ناخودآگاه شما واکنشی است و به ماهیت افکار شما پاسخ می دهد.

هنگامی که ذهن آگاه شما پر از ترس ، نگرانی و اضطراب است ، احساسات منفی ناشی از ضمیر ناخودآگاه شما آزاد می شوند و ذهن آگاه را با احساس وحشت ، پیشگویی و ناامیدی سرازیر می کنند.

وقتی این اتفاق می افتد ، شما می توانید مانند کاروسو با اطمینان و احساس قدرت نسبت به احساسات غیرمنطقی ناشی از ذهن عمیق تان صحبت کنید: "تکون نخور ، ساکت باش ، من کنترل دارم ، باید از من پیروی کنی ، تو منوط به دستور منی ، نمی توانی در کاری که به تو مربوط نیست دخالت کنی. "

خیلی جالب و جذاب است که چگونه می توانید به طور معتبر و با اطمینان به حرکت غیرمنطقی خود عمیق تر صحبت کنید. ناخودآگاه تابع ذهن آگاهانه است و به همین دلیل به آن ناخودآگاه یا درونی Subjective گفته می شود.

تفاوت های جالب و نحوه عملکرد

شما تفاوتهای اصلی را با تصاویر زیر درک خواهید کرد: ذهن آگاه مانند ناوبر یا ناخدا در پل یک کشتی است. او کشتی را هدایت می کند و دستورات را به آقایان موتورخانه می فرستد که به نوبه خود تمام دیگهای بخار ، ابزار ، سنج و غیره را کنترل می کنند.

مردان در موتورخانه نمی دانند کجا می روند. آنها از دستورات پیروی می کنند اگر مرد روی پل ، بر اساس یافته های خود با قطب نما یا سایر ابزارها ، دستورالعمل های نادرست یا اشتباه را صادر کند ، آنها به روی صخره ها می روند.

مردان در موتورخانه از او اطاعت می کنند زیرا او مسئول است و دستوراتی را صادر می کند که به طور خودکار از آنها پیروی می شود. اعضای خدمه با کاپیتان صحبت نمی کنند. آنها به سادگی دستورات را انجام می دهند.

ناخدا ارباب کشتی خود است و احکام او اجرا می شود. به همین ترتیب ، ذهن آگاه شما کاپیتان و استاد کشتی شماست که نمایانگر بدن ، محیط و کلیه امور شماست. ذهن ناخودآگاه شما دستوراتی را که به شما می دهد بر اساس آنچه ذهن آگاهانه شما معتقد است و به عنوان واقعی می پذیرد ، می گیرد.

هنگامی که به طور مکرر به دیگران می گویید ، "من پول خرید فلان چیز را ندارم" ، پس ذهن ناخودآگاه شما حرف شما را می گیرد و می بیند که شما قادر نخواهید بود آنچه را که می خواهید خریداری کنید.

تا زمانی که به گفتن ادامه دهید ، "من نمی توانم آن اتومبیل ، آن سفر به اروپا ، آن خانه ، آن روتختی خز یا پارچه کرم را بخرم" ، می توانید اطمینان داشته باشید که ضمیر ناخودآگاه شما دستورات شما را دنبال می کند و شما در طول زندگی کمبود این همه چیز را تجربه خواهید کرد.

کریسمس سال پیش ، یک دانشجوی جوان زیبا ، در یک ویترین فروشگاه ، به یک کیف مسافرتی جذاب و نسبتاً گران قیمت نگاه کرد. او برای تعطیلات به خانه بوفالو ، نیویورک می رفت. او می خواست بگوید که "من نمی توانم آن کیف را بخرم" ولی چیزی را که در یکی از سخنرانی های من شنیده بود به یاد آورد: "هرگز جمله منفی را تمام نکنید. آن را فوراً معکوس کنید ، و شگفتی هایی در زندگی شما رخ خواهند داد. "

او گفت ، "این کیف من است. این برای فروش است من آن را از نظر ذهنی می پذیرم و ناخودآگاهم متوجه می شود که من آن را می‌خواهم و در نهایت آن را دریافت می کنم. "

در ساعت هشت شب عید کریسمس نامزد او دقیقاً همان کیفی را که به او نگاه کرده بود ، به وی تقدیم کرد او ذهن خود را با اندیشه امید پر کرده بود و همه چیز را به ذهن عمیق تر خود منتقل کرد ، که "فوت و فن" انجام کارها را دارد.

این دختر جوان ، دانشجوی دانشگاه کالیفرنیای جنوبی ، به من گفت ، "من پول لازم برای خرید آن کیف را نداشتم ، اما اکنون می‌دانم که پول و همه چیزهایی را که نیاز دارم را کجا پیدا کنم و آن در گنجینه ابدیت درون من است.

یک مثال ساده دیگر این است: وقتی می گویید "قارچ را دوست ندارم" ، و بعدا متوجه می شوید که در سس یا سالادی قارچ سرو شده است، دچار سوء هاضمه خواهید شد زیرا ناخودآگاه شما به شما می گوید ، "رئیس (ذهن آگاه) قارچ را دوست ندارد. "

این یک نمونه سرگرم کننده از تفاوت های برجسته و حالت های عملکرد ذهن آگاهانه و ناخودآگاه شماست.

یک زن ممکن است بگوید: "اگر شب قهوه بنوشم، ساعت سه شب بیدار می شوم." هر وقت او قهوه می نوشد ، ذهن ناخودآگاه به او می گوید: "رئیس می خواهد شما امشب بیدار بمانید."

ناخودآگاه ذهن شما روزانه بیست و چهار ساعت کار می کند و برای منافع شما کار می کند ، و تمام میوه های تفکر عادت را در دامان شما می گذارد.

چگونه ناخودآگاه او پاسخ داد

زنی چند ماه پیش برای من اینطور نوشت: "من هفتاد و پنج ساله هستم ، بیوه با خانواده ای بزرگ. من تنها و با مستمری (به انگلیسی On a Pension) زندگی می‌کردم. من سخنرانی های شما را در مورد قدرت ذهن ناخودآگاه شنیدم که در آن گفتید که ایده ها می‌توانند با تکرار ، ایمان و امید به ذهن ناخودآگاه منتقل شوند.

"شروع کردم به تکرار با اعتقاد" من خواستنی هستم. من با خوشحالی ازدواج کرده ام با مردی مهربان ، دوست داشتنی و با روح و روان"

وی ادامه داد: "من حدود دو هفته در روز این کار را چندین بار انجام دادم و یک روز در داروخانه گوشه ای ، به یک داروساز بازنشسته معرفی شدم. من او را مهربان ، فهمیده و بسیار مذهبی دیدم. او جواب کاملی برای دعای من بود. طی یک هفته او به من پیشنهاد ازدواج داد ، و اکنون ما در ماه عسل در اروپا هستیم. من می دانم که هوش درون ذهن ناخودآگاه من، ما را به خواست خدا کنار هم آورد.

این زن فهمید که گنجینه در درون اوست. لحظه ای که وی موفق شد یک تجسم ذهنی (به انگلیسی Subjective Embodiment) را به وجود آورد ، ذهن ناخودآگاه او از طریق قانون جذب پاسخی را به همراه داشت. ذهن عمیق او ، پر از خرد و شعور ، هر دو را به خواست الهی گرد هم آورد.

خلاصه فصل اول کتاب قدرت ذهن ناخودآگاه که باید مرور کنید

1 – گنجینه در درون شماست. برای پاسخ به خواسته قلبی ، به درون خود بنگرید.

2 - راز بزرگی که مردان بزرگ در هر سنی در اختیار داشتند ، توانایی آنها در تماس و رهایی قدرتهای ناخودآگاهشان بود. همین کار را می توانید انجام دهید.

3 - ناخودآگاه شما جواب همه مشکلات را دارد. اگر قبل از خواب به ناخودآگاه خود پیشنهاد دهید ، "من می خواهم ساعت 6 صبح از خواب برخیزم ،" در همان زمان دقیق شما را بیدار می کند.

4 - ضمیر ناخودآگاه شما سازنده بدن شماست و می تواند شما را شفا دهد. خود را رها کنید تا هر شب با ایده سلامتی کامل بخوابید ، و ناخودآگاه شما ، بنده وفادار شما ، از شما اطاعت می کند.

5 - هر فکر علت است و هر شرایطی یک معلول است.

6 - اگر می خواهید کتاب بنویسید ، نمایش نامه ای شگفت انگیز بنویسید ، سخنرانی بهتری برای مخاطبان خود داشته باشید ، این ایده را با عشق و احساس به ذهن ناخودآگاه خود منتقل کنید و به همین ترتیب پاسخ خواهد گرفت.

7 - شما مانند یک کاپیتانی هستید که در کشتی حرکت می کند. او باید دستورات درست را ارائه دهد ، و به همین ترتیب ، شما باید دستورات درست (افکار و تصاویر) را به ذهن ناخودآگاه خود بدهید که تمام تجربیات شما را کنترل و مدیریت می کند.

8 - هرگز از عبارات "من نمی توانم آن را بخرم" یا "من نمی توانم این کار را انجام دهم" استفاده نکنید. ذهن ناخودآگاه شما شما را به کلام خود می رساند و می بیند که شما پول یا توانایی انجام کاری را که می خواهید ندارید. بگویید ، "من می توانم همه کارها را از طریق قدرت ذهن ناخودآگاه خود انجام دهم."

9 - قانون زندگی قانون اعتقاد است. یک عقیده یک فکر در ذهن شماست. به چیزهایی که به شما آسیب می رساند، معتقد نباشید. به قدرت ناخودآگاه خود ایمان داشته باشید که بتواند برای شما شفابخش ، الهام بخش ، تقویت کننده و پیشرفت دهنده باشد. طبق اعتقاد شما این کار برای شما انجام می شود.

10- افکار خود را تغییر دهید ، و از این طریق سرنوشت خود را تغییر خواهید داد.

 

برای ادامه مطلب بر روی لینک روبرو کلیک کنید: بخش اول فصل دوم – ذهن انسان چطور کار می کند

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
مطالب خواندنی ، جذاب و آموزشی | جواب های مشخص و واضح برای پرسش ها و سوال های رایج | ترجمه متن های علمی به همراه آموزش لغات انگلیسی
Designed By English Partner Powered by فاضل احمدزاده