باهوش

مطالب جذاب ، خواندنی و آموزشی

فصل دوم قسمت دوم - ضمیر ناخودآگاه نمی تواند منطقی عمل کند

  • ۱۷:۲۰

فصل دوم قسمت دوم - ضمیر ناخودآگاه نمی تواند منطقی عمل کند

منطق ذهن ناخودآگاه

ادامه ترجمه فصل دوم کتاب قدرت ذهن ناخودآگاه را در زیر بخوانید.

برای مشاهده پست های گذشته و صفحه اصلی ترجمه کتاب قدرت ذهن ناخودآگاه بر روی لینک کلیک کنید.

ضمیر ناخودآگاه شما نمی تواند بحث و استدلال کند. از این رو ، اگر پیشنهادات اشتباهی را به آن ارائه دهید ، آنها را به عنوان داده صحیح قبول می کند و در قبال شرایط ، تجربیات و وقایع ، آنها را به به کار می گیرد.

تمام اتفاقاتی که برای شما افتاده است مبتنی بر افکاری است که از طریق اعتقاد بر ذهن ناخودآگاه شما تأثیر می گذارد.

اگر مفاهیم نادرست را به ذهن ناخودآگاه خود منتقل کرده اید ، روش مطمئن برای غلبه بر آنها تکرار افکار سازنده و متناسب است با باید به طور مستمر تکرار شود تا ذهن ناخودآگاه شما افکار سازنده را بپذیرد. باید به صورت عادت، به چیزهای خوب فکر کرد. عادت ضمیر ناخودآگاه را می سازد.

نکته مترجم: دکتر الهی قمشه ای در یک سخنرانی می گفت که حتما به صورت عادت روزانه، به یک تابلوی نقاشی، یک بنای با معماری اصیل نگاه کنید و به یک قطعه موسیقی ناب ( و آیه ای از قرآن) گوش دهید.

عادت تفکر ذهن آگاه شما شیارهای عمیقی در ذهن ناخودآگاه شما ایجاد می کند. اگر افکار شما دارای هارمونی ، صلح آمیز و سازنده باشند ، بسیار برای شما مناسب خواهد بود.

اگر شما درگیر ترس ، نگرانی و سایر اشکال مخرب تفکر هستید، راه حل این است که قادر به شناخت همه جانبه ذهن ناخودآگاه خود باشید و فرمان آزادی ، شادی و سلامتی کامل را صادر کنید.

ذهن ناخودآگاه شما ، بدلیل خلاق بودن و داشتن منبع الهی ، به دنبال ایجاد آزادی و شادی است که شما قبلا فرمان آن را صادر کرده اید.

قدرت فوق العاده اظهارنظر

اکنون باید بدانید که ذهن آگاه شما "نگهبان دروازه" است و وظیفه اصلی آن محافظت از ضمیر ناخودآگاه شما در برابر برداشتهای دروغین است.

اکنون شما از یکی از قوانین اساسی ذهن آگاه هستید: ذهن ناخودآگاه شما نسبت به پیشنهادات نفوذپذیر است. همانطور که می دانید ذهن ناخودآگاه شما مقایسه یا تضاد ایجاد نمی کند ، و همچنین تحلیل و بررسی نمی کند. این عملکرد اخیر متعلق به ذهن آگاه شماست.

ذهن ناخودآگاه به سادگی به تصوراتی که ذهن آگاه شما به آن داده ، واکنش نشان می دهد.

در زیر نمونه ای کلاسیک از قدرت فوق العاده پیشنهاد را خواهید خواند.

فرض کنید شما به یک مسافر ترسو در کشتی می گویید: "شما به نظر خیلی بیمار می آیی. چقدر رنگت پریده! من مطمئن هستم که دریا زده شده ای. اجازه بده به کابین ببرمت. " رنگ مسافر شروع به پریدن می کند.

اظهارنظر شما در مورد دریا زدگی با ترس و نگرانی های مسافر پیوند می خورد. او کمک شما را برای رفتن به استراحتگاه می پذیرد ، و در آنجا اظهارنظر منفی شما که مورد پذیرش او قرار گرفت، اثر خود را نشان می دهد.

 

 

عکس العمل های متفاوت به اظهارنظرهای مشابه

افراد مختلف به دلیل شرایط متفاوت ناخودآگاه یا عقیده خود ، به روش های مختلف به همان اظهارنظر واکنش نشان می دهند.

به عنوان مثال ، اگر سراغ یک ملوان در کشتی بروید و به او دلسوزانه بگویید: "همکار عزیزم ، شما خیلی مریض به نظر می رسید. آیا شما احساس بیماری نمی کنید؟ شما به نظر دارید دریا زده می شوید ".

مطابق خلق و خوی او ، یا به شما می خندد یا به شما اخم خواهد کرد.

اظهار نظر شما در این مورد گوش شنوایی نخواهد داشت (به انگلیسی fall on deaf ears) زیرا ملوان می داند که چه موقع دریا زده می شود و حالات درونی بدن موقع دریازدگی را می شناسد.  

فرهنگ لغت می گوید که اظهارنظر عملی است برای قرار دادن چیزی در ذهن فرد دیگر ، روند ذهنی که فکر یا ایده پیشنهادی با آن سرگرم می شود ، پذیرفته می شود یا به مرحله اجرا می رسد.

باید به خاطر داشته باشید که یک پیشنهاد یا اظهارنظر نمی تواند چیزی را به ذهن ناخودآگاه در برابر خواسته ذهن آگاه تحمیل کند. (اول باید ذهن آگاه آن پیشنهاد را بپذیرد).

به عبارت دیگر ، ذهن آگاه شما قدرت رد پیشنهاد را دارد. در مورد ملوان ، او هیچ ترسی از دریازدگی نداشت. او خود را در مورد مصونیت از دریازدگی متقاعد کرده بود ، و پیشنهاد منفی، قدرت برانگیختن ترس را در او نداشت.

پیشنهاد دریازدگی به مسافر دیگر ترس ناخوشایند او را برانگیخت.

هر یک از ما ترس های درونی ، اعتقادات ، عقاید خود را داریم و این فرضیات درونی بر زندگی ما حاکم است.

یک پیشنهاد به خودی خود قدرتی ندارد ، مگر اینکه شما آن را از نظر ذهنی بپذیرید. این امر باعث می شود قدرتهای ناخودآگاه شما مطابق با ماهیت پیشنهاد به صورت محدود جریان یابند.

او چطور دست خود را از دست داد

هر دو یا سه سال یکبار در انجمن حقیقت لندن در تالار  Caxtonسخنرانی می کنم.

این تالار گفتمانی است که سالها پیش تأسیس کردم. دکتر اویلین فلیت Evelyn Fleet ، مدیر ، در مورد مقاله ای که در روزنامه های انگلیس در مورد قدرت پیشنهاد (اظهارنظر) با من صحبت کرد.

این پیشنهادی است که مردی طی مدت حدود دو سال به ذهن ناخودآگاه خود داده است: "دست راست خود را می دهم تا دخترم درمان شود." به نظر می رسد که دخترش بیماری آرتروز فلج کننده به شکل بیماری پوستی داشت و غیر قابل درمان بود.

معالجه پزشکی نتوانسته بود شرایط را تسکین بخشد ، و پدر درخواست شدیدی برای شفابخشی دخترش داشت و آرزوی خود را با کلمات نقل شده بیان کرد.

دکتر اویلین فلیت گفت که در مقاله این روزنامه آمده است که روزی خانواده هنگام ماشین سواری با خودروی دیگری تصادف کردند. دست راست پدر از روی شانه کنده شد و بلافاصله آرتروز و بیماری پوستی دختر از بین رفت.

شما باید یقین داشته باشید که به ناخودآگاه خود فقط پیشنهاداتی ارائه دهید ، که به شما کمک می کند تا شما را شفابخشی و برکت ببخشد. به یاد داشته باشید که ناخودآگاه ذهن شما شوخی را متوجه نمی شود. روی حرف شما حساب می کند.

چطور پیشنهاد اتوماتیک ترس را از بین می برد

نمودهایی از پیشنهاد اتوماتیک: autosuggestion یا پیشنهاد اتوماتیک به معنای پیشنهاد چیزی قطعی و خاص برای خود است.

هربرت پارکین در راهنمای پیشنهاد اتوماتیک عالی خود ، واقعه زیر را ثبت می کند. وی می گوید: "یک بازدیدکننده نیویورکی در شیکاگو به ساعت خود نگاه می کند ، که یک ساعت جلوتور از زمان شیکاگو است و به یکی از دوستان خود در شیکاگو می گوید ساعت دوازده است. دوست شیکاگویی ، متوجه اختلاف زمان بین شیکاگو و نیویورک نیست ، به نیویورکی می گوید که گرسنه است و باید به ناهار برود. "

پیشنهاد اتوماتیک ممکن است برای دفع انواع ترس و سایر شرایط منفی استفاده شود.

از یک خواننده جوان دعوت شده بود تا تست خوانندگی دهد. او منتظر مصاحبه بود ، اما در سه نوبت قبلی به دلیل ترس از عدم موفقیت، شکست خورده بود.

این خانم جوان صدای بسیار خوبی داشت ، اما به خودش می گفت: "وقتی زمان آواز خواندن من فرا رسد ، شاید آنها من را دوست نداشته باشند. من سعی خواهم کرد ، اما پر از ترس و اضطراب هستم. "

ضمیر ناخودآگاه او این پیشنهادهای اتوماتیک منفی را به عنوان یک درخواست پذیرفت و آنها را به تجربه تبدیل کرد.

او با روش زیر بر ترس خود غلبه کرد: سه بار در روز خود را در یک اتاق حبس می کرد. روی یک صندلی راحتی می نشست ، بدنش را ریلکس می کرد و چشمان خود را می بست.

به بهترین وجه ممکن ذهن و بدن خود را در حالت بی حرکتی نگه می داشت. بی تحرکی جسمی از انفعال ذهنی حمایت می کند و ذهن را آماده پذیرش پیشنهاد می کند.

او با گفتن این جملات به خودش ، ترس را خنثی کرد ، "من زیبا می خوانم. من با اعتماد به نفس و آرام هستم. " او این جملات را آرام ، بی سر و صدا و با احساس پنج تا ده بار در هر جلسه تکرار می کرد. او هر روز سه جلسه و یکبار قبل از خواب این کار را انجام می داد. در پایان هفته ، او کاملاً با اعتماد به نفس بود. وقتی دعوت به تست خوانندگی فرا رسید ، او یک آواز جالب توجه و فوق العاده را ارائه داد.

 

 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
مطالب خواندنی ، جذاب و آموزشی | جواب های مشخص و واضح برای پرسش ها و سوال های رایج | ترجمه متن های علمی به همراه آموزش لغات انگلیسی
Designed By English Partner Powered by فاضل احمدزاده